واقعیات شوکآوری که افراد بعد از آزمایش DNA متوجه شدند
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۸۱۴۹۰
در دیگر کشورها سایتهایی برای آزمایش DNA وجود دارند. کاربران به این سایتها مراجعه میکنند، ثبتنام میکنند و هزینه را میپردازند. کیتهای گرفتن نمونه برای آنها پست میشود.
بیشتربخوانید
آزمایش DNA چگونه انجام می شود؟ شیوه ارسال نمونه هم معمولا ساده است، آنها سواپهایی روی مخاط گونه خود میکشند تا سلولهای مخاطی سطحی روی سر آنها بچسبند.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
انبوه بودن تقاضاها و فناوریهای نو باعث شده که آزمایش DNA تقریبا مقرون به صرفه بشود، به خصوص در سالهای اخیر.
اما جالب که بسیاری از این آزمایشات تنها به خاطر مسائل پزشکی انجام نمیشوند. بلکه درخواستدهندگان میخواهند به این وسیله تبار و شجره خانوادگی خود را مشخص کنند و در مواردی هم فراتر از اینها میخواهد مطمئن شوند که واقعا نسبت فامیلی با یک خانواده دارند یا خانواده گم شده خود را پیدا کنند.
در مواردی این آزمایشها به جای آرامش دادن، بیشتر باعث آشفتگی میشوند. تصور کنید که به شما بگویند که در دهه آینده عمر دچار یک بیماری ناگزیز میشوید که باعث زوال عقلتان میشود. مثلا بیماری هانتیگتون. آیا دانستن این واقعیت به شما کمک میکند؟ آیا واقعا باعث میشود که از سالهای آینده بهتر استفاده کنید؟ چطور میتوانید دچار افسردگیتان را بگیرید؟
از سوی دیگر وقتی کسی متوجه شود که فرزند واقعی یک خانواده نیست، واقعا حس خوبی به او دست میدهد؟
بحث کلی این است که دانستن حقیقت، مسلما تلخیهای خاص خودش را هم دارد.
در اینجا به چند مورد از واقعیات عجیب و شوکآوری که افراد بعد از آزمایش DNA متوجه آنها شدند، اشاره میکنیم؛
* والتر مکفارلن و الن رابینسون از کودکی با هم دوست بودند و با هم به تعطیلات میرفتند و به اصطلاح ما رفیق گرمابه و گلستان هم بودند!
الن میدانست که فرزندخوانده است و والتر هم نمیدانست که پدرش کیست. وقتی هفتاد سالشان شد تصمیم گرفتند که آزمایش DNA بدهند، بلکه ردی از خانوادهشان را پیدا کنند.
در کمال تعجب آزمایش مشخص کرد که آنها در واقع برادر هم هستند. چیزی برای توجیه دوستی دیرین و پایدار آنها!
* مادری به نام لیدیا فیرچالید که ۲ فرزند داشت و یکی را حامله بود، دچار مشکل مالی شد و تصمیم گرفت که به نحوی از کمک دولتی استفاده کند.
از مادر خواسته شد که آزمایش DNA بدهد تا واقعا مشخص که بچههای متعلق به خودش هستند.
اما آزمایش مشخص کرد که دو فرزند او در واقع خواهرزاده یا برادرزاده او هستند!
وقتی او فرزند سومش را وضع حمل کرد، بلافاصله تست DNA در مورد نوزاد انجام شد و این بار هم آزمایش مشخص کرد که باز او مادر فرزندش نیست و عمه یا خاله اوست!
اما این چطور ممکن بود؟
دستکم در مورد فرزند سوم دیگر همه میدانستند که واقعا او مادر نوزاد است!
سرانجام علت مشخص شد: لیدیا یک آمیژه یا کایمرا بود.
کایمرا chimera یعنی چه؟در دوران جنینی، مادر او در واقع دوقلو حامله بود و در همان زمان زندگی جنینی بدن لیدیا ، بدون قل دیگر را به صورت کامل در خود جذب کرده بود! بنابراین در آزمایش DNA، در واقع هویت ژنتیکی خواهر حلشده در او به عنوان هویت ژنتیکی او ثبت شده بود!
کلا به جانداری که بیشتر از یک ساختار ژنی داشته باشد، کایمرا گفته میشود.
*مردی به نام استیو دنیس از شیرخوارگی به فرزندخواندگی گرفته شده بود. او وقتی نوجوان شد، از جزئیات امر مطلع شد.
او را در واقع در یک باجه تلفن همگانی پیدا کرده بودند. در نیمه دهه ۱۹۵۰ میلادی، دو مرد در حالی او را پیدا کرده بودند که داخل یک جعبه مقوایی بود و پتوپیچ شده بود و شیشه شیری در کنارش بود.
بعد از ۶ دهه بچههای استیو کنجکاو شدند که از اصل و نسب خود مطلع شوند و نمونه DNA برای یکی از سایتها فرستادند. با آزمایش برادرزاده استیو پیدا شد و بعد هم خواهر نانتی او پیدا شد. (یعنی آنها هم نمونه DNA به صورت تصادفی فرستاده بودند و اجازه مطابقت دادن DNA خود را با DNAهای دیگر ارسالی داده بودند.)
سرانجام مشخص شد که مادر استیو زنده است و در بالتیمور زندگی میکند. با کمی تقلا او یادش آمده بود که چه شده!
او در ۱۸ سالگی باردار شده بود و پدر کودکش او را متقاعد کرده بود که اگر او کودک را در باجه تلفن بگذارد؛ با او ازدواج خواهد کرد! کاری که البته این مرد هرگز نکرد!
*خانوادهای ۳ کودک داشتند و بچه چهارمی هم میخواستند. تصمیم گرفتند که دختر ۱۰ سالهای را به فرزندی قبول کنند. این کودک الینا نام داشت و چینیتبار بود. اما متاسفانه بعد این دختر دچار مشکل مغزی شد.
این خانواده بعدها مشکل فرزندخواندهشان را تصادفی با خانواده دیگری در میان گذاشتند. در کمال شگفتی مشخص شد که آن خانواده هم فرزندخوانده دختری از چین به نام کینلی داشته که او هم دچار مشکل مغزی مشابهی شده.
هر دو خانواده نمونه تست DNA دخترخواندههایشان را ارسال کردند و با احتمال ۹۹.۹ درصد مشخص شد که این دو با هم خواهرند.
* در مورد عجیب بعدی راز ۱۰۰ ساله خانوادهای با آزمایش آنلاین DNA آشکار شد.
آلیس کالینز پلبوچ تصور میکرد که تبار ایرلندی- آمریکایی دارد. اما آزمایش DNA مشخص کرد که او از نظر ژنتیکی یهودی -خاورمیانهای – اروپای شرقی است!
او خانوادهاش را وادار کرد که تست DNA بدهند. بعدا آلیس متوجه شد که پدرش در واقع فرزند پدربزرگش نبوده. درواقع زایشگاه، فرزند اشتباهی تحویل پدربزرگ او داده بود!
*دو زن انگلیسی بعد از تست DNAمتوجه شدند که از نظر ژنتیکی از نژاد آمریکاییهای بومی هستند. اما هیچ یکی از اعضای خانواده آنها ربطی به آمریکا نداشتند!
سرانجام این دو متوجه شدند که پیشینیان دور آنها صدها سال پیش از آمریکا به بریتانیا آمده بودند. احتمالا آنها در قالب برده، مترجم یا شاید هم برای نمایش به انگلیس آورده شده بودند!
*ریک بودیجر،اهل لاس وگاس، در سال ۱۹۶۸ به فرزندخواندگی گرفته شده بود. بعدها او DNA خود را برای آزمایش به سایت ۲۳andMe فرستاد و بعد از بررسی با نمونههای دیگر DNA در دیتابیس این سایت، یک تطابق عجیب پیدا شد!
مشخص شد زنی، نوه اوست! اما بعدا که این دو نزد هم رفتند، بررسیهای بیشتر مشخص کرد که این زن ، خواهر نانتی او بوده و ۱۵ سال دنبال او میگشته است!
* تصور کنید که به پدر و مادری گفته شود که گروه خونی پسرشان با گروه خونی آنها مطابقت ندارد، یعنی در هیچ حالتی آنها با گروههای خونی مشخص خود نمیتوانند فرزندی با گروه خونی پسرشان داشته باشند.
آنها مشکوک شدند و چون به کمک یک مؤسسه نازایی صاحب فرزند شده بودند، ترجیح دادند که آزمایش DNA هم بدهند و مشخص شد که DNA فرزندشان آنها با آنها مطابقت ندارد.
مجددا آزمایشی برای سایت ۲۳andMe فرستادند و مشخص شد که پدر کودک، یا عمومی کودک بوده یا اینکه پدر در واقع کایمرا است که دومی درست بود.
منبع: یک پزشک
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی اخبار داغمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: آزمایش ژنتیک تست دی ان ای آزمایش DNA مشخص شد متوجه شد سایت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۸۱۴۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دنیای فیزیک در آستانه یافتن تکقطبیهای مغناطیسی؟
دو پیشمقاله از تیم بزرگی از دانشمندان گزارش داده است که آنها هرچند نتوانستهاند تکقطبیهای مغناطیسی را پیدا کنند (فقط قطب مغناطیسی شمال یا جنوب، بدون وجود دیگری) اما محدوده وجود احتمالی تکقطبیهای مغناطیسی را مشخص کردهاند.
به گزارش خبرآنلاین، این پیشمقالهها که در سرور آرکایو منتشر شدهاند حتی عجیبترین ایدهها را هم موردبررسی قرار دادهاند، مثلا اینکه ممکن است سالها پیش تکقطبیهای مغناطیسی را ساخته باشیم و تصادفا به آنها توجه نکرده باشیم. البته پیشمقالهها هنوز موردبررسی همتایان قرار نگرفته است.
تکقطبی مغناطیسی چیست؟
یکی از اولین درسهای فیزیک دبیرستان آن است که آهنرباها همیشه دو قطب مخالف دارند، یکی شمال و دیگری جنوب. اگر آهنربایی میلهای را به دو قسمت تقسیم کنید، قطبهای جدیدی در نزدیکی شکاف ظاهر میشوند بهطوریکه هر آهنربای کوچکتر همچنان یکی از هر قطب را خواهد داشت. هرقدر که این شکاف را ریز و ریزتر کنید، باز به آهنربای ریزتری میرسید که یک قطب شمال و یک قطب جنوب دارد.
بااینحال، از قرن نوزدهم دانشمندان به این فکر میکردند که آیا راهی وجود دارد که یک قطب مغناطیسی منفرد (تکقطبی مغناطیسی) جدا و منفک از قطب مخالف دیگر وجود داشته باشد. این درحالی است که بارهای الکتریکی مثبت و منفی برای وجود خود، نیازی به وجود بار مخالف ندارند.
جیمز کلرک ماکسول، یکی از بنیانگذاران نظریه الکترومغناطیس فکر میکرد که مشکل تکقطبی مغناطیسی را برای همیشه حل کرده است، اما چند دهه بعد، «پل دیراک» نشان داد که وجود تکقطبی میتواند کوانتیزه بودن بار الکتریکی را توضیح دهد؛ و ازآنجاییکه بار الکتریکی به شکل گسسته وجود دارد، پس بار (تکقطبی) مغناطیسی نیز باید کوانتیزه باشد و از واحدهایی به نام «بار دیراک» ساخته شده باشد که مقدار آن ۶۸٫۵ برابر بار الکترون است. از آن روزگار به بعد، نظریهپردازان به شکل فزایندهای نسبت به این ایده اطمینان پیدا کردهاند اما تجربیگرایان نتوانستهاند نشانهای بر وجود تکقطبی مغناطیسی بیابند.
درواقع، تئوری تکقطبی آنقدر توسعه یافته است که فیزیکدانان در حال حاضر کاملاً موافقند که آن ها احتمالاً وجود دارند؛ اما تأیید تکقطبیهای مغناطیسی زیراتمی هنوز در هالهای از ابهام است.
بیشتر تئوریهای تکقطبی مغناطیسی نیازمند آن است که قوانین تقارن را نقض نکنند. درنتیجه، نمیتوان تعداد مازادی قطب شمال یا جنوب مغناطیسی در عالم داشت؛ تعداد هر دو باید برابر باشد اما برخلاف قطبهای مغناطیسی شناختهشده، نیازی نیست که تکقطبیها به هم اتصال داشته باشند.
چگونه تکقطبی مغناطیسی بسازیم؟
آزمایش «آشکارساز تکقطبی و دیگر پدیدههای غریب» (MoEDAL) از سال ۲۰۱۲ بهعنوان بخشی از آزمایش عظیم «برخورددهنده بزرگ هادرون» به جستوجوی تکقطبیهای مغناطیسی مشغول بوده است.
تکقطبیهای مغناطیسی به روشهای متعددی میتوانند ساخته شوند. مثلا دانشمندان MoEDAL به دنبال نشانههایی از تولید تکقطبی از فوتونهای مجازی هستند. فوتونهای مجازی نیروی الکترومغناطیسی را بین دو حامل بار حمل میکنند، اما بهعنوان ذرات آزاد وجود ندارند.
فوتونهای مجازی را میتوان با کوبیدن ذرات با سرعتهای بسیار بالا به یکدیگر ایجاد کرد. فیزیکدانان نظری دو راه را پیشنهاد کردهاند که از این طریق میتوانند تکقطبیهای مغناطیسی تولید کنند. یکی شامل ادغام دو فوتون مجازی است و دیگری که به فرآیند Drell-Yan معروف است، قادر به تولید یک تکقطبی از یک فوتون مجازی است.
اگرچه ممکن است انتظار داشته باشیم بهترین راه برای یافتن یک تکقطبی مغناطیسی از طریق میدان مغناطیسی آن باشد، لزوماً اینطور نیست. یکی از ویژگیهای اساسی تکقطبیهای نظری آن است که آنها بار زیادی را حمل میکنند. کشف چنین جسمی با بار الکتریکی بالا (HECO) نشاندهنده وجود فیزیک خارج از مدل استاندارد است و بهطور خاص، سرنخ بزرگی برای تکقطبیهای سرگردان باشد، هرچند میتوان اجرام عجیبوغریب دیگری را نیز مانند بقایای ریزسیاهچالههای میکروسکوپی مسؤول چنین پدیدههایی دانست.
پژوهشگران آزمایش MoEDAL محدودیتهای پایینتری را برای جرم یک تکقطبی تعیین میکنند که مینویسند «بهمراتب قویترین موارد منتشرشده تا به امروز» است. با انجام این کار، آنها ادعا میکنند که از آزمایش بسیار بزرگتر ATLAS که از LHC برای همان هدف استفاده میکرد، فراتر رفتهاند.
مکانیسم شوینگر
پیشچاپ دوم، جستوجوی متفاوتی را مبتنی بر مکانیسم نظری شوینگر توصیف میکند. این مکانیسم زمانی رخ میدهد که یونهای عناصر سنگین در طول اولین اجرای LHC به هم برخورد کردند. مکانیسم شوینگر، پیشنها میکند که جریان الکتریکی یا مغناطیسی به اندازه کافی قوی میتواند ذراتی را از خلأ خلق کند. اگر تکقطبیها ذراتی مرکب باشند، مکانیسم شوینگر میتواند نخستین و بهترین راه برای مشاهده آنها باشد.
پژوهشگران در این روش به بررسی این ایده پرداختند که آیا ممکن است تکقطبیها در حین آزمایش سرن، ایجاد شده باشند ولی در جایی از LHC به دام افتاده و نادیده گرفته شده باشند. هرچند نشانهای بر درستی این ایده یافت نشد، اما فیزیکدانان به این نتیجه رسیدند که برای ساختن یک تکقطبی مغناطیسی، انرژی زیادی لازم است؛ بهطوریکه با اطمینان ۹۵ درصد میتوان گفت که جرم آنها باید بیش از ۸۰ میلیارد الکترونولت ( ۸۰GeV) باشد.
صدالبته که این یافتهها، بسیاری از فیزیکدانان نظری را شگفتزده نخواهد کرد. تکقطبیهای مغناطیسی راه را برای دستیابی به نظریههای یکپارچه بزرگ هموار خواهند کرد، نظریاتی که به دنبال سازگار کردن مکانیک کوانتومی با گرانش هستند. بر اساس رهیافتهای نظریه یکپارچه بزرگ، تکقطبیهای مغناطیسی میبایست جرمهای عظیمی از مرتبه هزاران میلیارد الکترونولت داشته باشند و بار آنها دستکم ۲ یا ۳ برابر بار پلانک خواهد بود.
منبع:iflscience
۵۴۵۴
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902778